رای من قالی باف!

خاتمی با انصرافش از شرکت در انتخابات حسابی به من ضد حال زد. وقتی که اعلام کرد میاد من خیلی خوشحال شدم و حتی قصد کردم که توی ستادهای انتخاباتیش حسابی فعالیت کنم و مخ بقیه رو هم بزنم که حتما بیان و رای بدن. اما حالا مجبورم برگردم سر عقیده قبلیم. من میخوام حتما به قالی باف رای بدم. حتی اگه کاندید هم نشه من بازهم بهش رای میدم.

یه دوستی میگفت که باید بعد از احمدی‌نژاد به یه سفور رای بدیم که گندکاریاش رو جمع کنه.
اما دلایل من برای رای دادن به قالی باف اینه که به هر حال یه جناح راستیه، هر گندی که بزنه پای جناح راست نوشته میشه. اما از طرفی جناب قالی باف اعتقاد زیادی به سیستمهای جدید مدیریتی داره. هر جا که بوده -از نیروی انتظامی تا شهرداری تهران- خدمات رسانی به م
ردم رو بهتر کرده. مدیریت علمی‌تری رو اجرا کرده و به آی.تی اعتقاد عملی داره.


به میرحسین موسوی رای نمیدم به این دلایل:
  1. حسابی واپسگرا فکر میکنه و مدتهاست که توی باغ سیاست و مسئولیتهای اجرایی نبوده.
  2. تمام خاطره‌ای که ملت از این آقا دارن مربوط میشه به اجناس کپنی که متاسفانه فقط قیمت این اجناس یادشون مونده. یادشون نمونده که چقدر باید توی صف می‌ایستادن. یادشون نیست که مثل گداها چشمشون به دستای دولت بود که یه لقمه نون بذاره تو دهنشون. همه چیز تو چنگال دولت بود و مردم هم از همون دوران حسابی عادت کردن که باید جیره خوار دولت و گدای دولت باشن.
  3. توی دوران نخست وزیری آقای موسوی مگه چندتا پل و جاده و کارخونه جدید ساخته شده؟ کارهای عمرانی و زیربنایی اصلا وجود خارجی نداشتن. همه چیز به جبهه جنگ و معده بی صاحاب شده مردم محدود می‌شد. این آقا که توی زمان جنگ که مسائل خیلی ساده و خلاصه بودن نخست وزیر بوده چجوری میخواد توی این دنیای مدرن و پیچیده و در مقام رئیس جمهور کشور رو اداره کنه؟

خوب بگذریم. حالا که خاتمی رو نیست، یاد و خاطره‌اش رو که هست. این عکس رو ببینید و لبخند بزنید: