به دیگران امکان خود به خریت زدن بدهید

از دست همکاراش مینالید که همش میان تو اتاق و تمرکزش رو به هم میزنن. اتاقش مدتها با همکاراش مشترک بود و برای استراحت و دور هم جمع شدن میرفتن اونجا. درسته که قبلا محل کار مشترکشون بوده، اما خوب، دیگه نیست و اون هم کلی کار داره که نیاز به تمرکز حواس دارن.
گفتم که قفل در رو عوض کن و خلاص. دیگه نمیتونن کلید بندازن و بیان تو. گفت که نمیشه و ناراحت میشن. من هم گفتم خوب بگو اومدم و دیدم که یه نفر چوب کرده توی سوراخ کلید و قفل رو خراب کرده، من هم مجبور شدم قفل رو عوض کنم. اگر هم دوست نداری دروغ بگی، خودم یه روز میام چوب میکنم توی سوراخ کلید.
گفت که نه نمیشه، اونا که خر نیستن. میفهمن. گفتم آره میفهمن اما خودشون رو میزنن به اون راه و به روی خودشون نمیارن. کار من بهشون این امکان رو میده که بتونن خودشون رو به خریت بزنن و اعتراضی نکنن.

بعدش طبق معمول حرف کشیده شد به سیاست و این درگیریها. گفتم این هم مثل قضیه قفل اتاقته دولت باید به مردم این امکان رو میداد که بتونن خودشون رو به خریت بزنن. قبلا هم همین کار رو میکردن و مردم یه جورایی بیخیال میشدن. اما این بار واقعا مردم این امکان رو نداشتن که خودشون رو به خریت بزنن و کار به اعتراض و راهپیمایی و درگیری کشید.

یادتون باشه که همیشه به دیگران این امکان رو بدید که بتونن خودشون رو به خریت بزنن. وگرنه به دردسر میفتین.